ازدواج تلخ عروس داماد و جوان | ازدواج شیرین به کام عروس جوان تلخ شد

ماجرای تلخ این ازدواج اشک همه را در آورد! | لیلی و مجنون آسمانی + عکس

ماجرای تلخ و غمناک عروس جوان که پس از ازدواج داغ همسرش را تاب نیاورد را در این مطلب از سایت ویکی گردی بخوانید

ازدواج
ویکی گردی:

ازدواج شیرینی که پس از یک سال به مرگ ختم شد. فاطمه (مهشید) و حسین یک دل نه صدل عاشق همدیگر بودند. همه در فامیل وقتی حرف از عشق و عاشقی می زدند  اسم مهشید و حسین سرزبانشان بود. 6 ماهی در عقد بودند و 10 فروردین ماه سال 1400 ازدواج کرده و سرخانه وزندگی شان رفتند. اما این ازدواج دوامی نداشت و روزگار را به کام عروس جوان تلخ کرد.

ازدواج

یک اتفاق ناگوار

مهشید دانشجوی دکتری هوش مصنوعی بود و در یک کلینیک کار می کرد و همسرش حسین هم مغازه دار بود. همه چیز دست به هم داده بود تا زندگی روی خوش خود را به این دوجوان عاشق هدیه دهد اما یک سال بعد اتفاقی هولناک باعث شد زندگی آنها رنگ سیاه به خود بگیرد.

خداحافظی تلخ با حسین

اولین روزهای فرودین ماه امسال بود که حسین دچار تب و لرز شد. چند روزی در این حال و احوال گذشت و دارو درمان باعث شد حالش بهتر شود. دیگر خبری از مریضی در مردجوان نبود تا اینکه 3 روز از اولین سالگرد ازدواجش گذشته بود حسین درخواب دچار حمله قلبی شد و از دنیا رفت.

ماجرا برای مهشید 26 ساله که همه زندگی اش را در یک شب تا صبح از دست داده بود باورکردنی نبود. او روز 13 فروردین ماه در کنار همسرش سیزده به در پشت سرگذاشته بود و کلی خاطره خوش در ذهنش به یادگار داشت اما در یک چشم به هم زدن برای همیشه همسرش را از دست داده بود.

پدر مهشید می گوید: بعد ا ز آن ماجرا مهشید افسردگی شدید پیدا کرد. مدت ها از خانه بیرون نیامد. کارش شده بود نگاه کردن به عکس های حسین و گریه کردن. بیشترین زمان را سرخاک حسین بود و قبول نمی کرد خانه ای که قرار بود تا سالیان سال با حسین در آن زندگی کند را ترک کند.

او ادامه می دهد: همه ما تلاش کردیم تا مهشید دوباره به زندگی بازگردد. حتی روانشناس هم نتوانست برای او کاری انجام دهد.

پایان دوری مهشید و حسین پس از دوماه

90 روز از رفتن حسین گذشته بود که مهشید هم به همسرش پیوست. ماجرای آن شب را پدر مهشید اینطور بازگو می کند: مهشید به یکی از دوستانش پیام داد و گفت حالم بد است.دوستشم با پسرم تماس گرفت و هم زمان اورژانس را هم خبر کرد.وقتی ما به خانه دخترم رسیدیم او بیهوش روی زمین افتاده بود و تکنیسن های اورژانس می گفتند او دچار حمله مغزی شده است.

مهشید با علائم آسیب جدی مغزی به بیمارستان مهر ملایر منتقل شد و تحت درمان قرار گرفت. پدر مهشید می گوید: همان موقع پزشکان بیمارستان اعلام کردند که او به کما رفته و شانس زیادی برای بازگشت به زندگی ندارد.

او می گوید: 16 تیرماه بود که پزشکان اعلام کردند مرگ مغزی شده است. با شنیدن این خبر دنیا روی سرمان خراب شد. همان موقع بود که پزشکان گفتند بهتر است تا زمان دارید اعضای بدن او را اهدا کنیم.

پدر مهشید می گوید: من خودم فرهنگی هستم و دخترم هم جوان تحصیل کرده ای بود. همیشه با هم صحبت می کردیم. خیلی خوب به خاطر دارم یک روزی با اوصحبت هایمان به اهدای عضو کشیده شد. او می گفت دوست دارد اگر یک روز دچار مرگ مغزی شد اعضای بدنم را به بیماران نیازمند اهدا کنیم. همین خاطره از دخترم باعث شد برگه رضایت نامه را امضاء بزنم شاید با این کار جان چند بیمار از مرگ حتمی نجات پیدا کرد.

به این ترتیب با رضایت اولیای دم ، مهشید نجفی به بیمارستان سینای تهران منتقل شد.

دکتر ساناز دهقانی،رئیس واحد فراهم آوری اعضای پیوندی بیمارستان سینا دراین باره می گوید: با رضایت اولیای دم، بیمار مرگ مغزی راهی اتاق عمل شد و با تلاش پزشکان متخصص کلیه ها و کبد او به بیماران نیازمند اهدا شد/ رکنا

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۴ نفر از بازدیدکنندگان

آخرین اخبار

ارسال نظر

  • نرگس

    روح هر دو شاد باشه. قصه لیلی و مجنون واقعی. این بار آسمانی